سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوزینه وسنگ پشت

خیانت در دوستی

بوزینه همان جور که روی درخت انجیر نشسته بود پاهایش را روی شاخه ی بلند روبرویش دراز کرد.از بس انجیر شیرین وآبدار خورده بود شکمش باد کرده بود وداشت خوابش می گرفت.آفتاب روزهای آخر زمستان بر جنگل ورود خانه ی پر آب میان جنگل می تابیدو بوزینه را گرم میکرد.

عکس متحرک میمون

چشمان خواب آلود بوزینه موج ها را پایید و انگار هوس کرد با آب شوخی کند.دستش را بالابردوانجیر زرد وبزرگی را کند وآن را توی آب پرت کرد

انجیر توی آب افتاد کمی فرو رفت باز بالا آمد وغلت زنان روی آب جلو رفت.لاک پشتی که کنار رود خانه نشسته بود انجیر را دید فوری توی آب رفت انجیر را قاپید وآن را با لذت خورد.

شیرینی وپر آبی انجیر لاکپشت گرسنه را حالی به حالی کرد.هنوز انجیر قبلی تمام نشده بود که انجیر دیگری درست پهلوی او توی آب افتاد.

لاکپشت با تعجب سرش را بلند کرد وبوزینه را روی درخت دید فکر کرد انجیرها را برای او می اندازد.با نگاهی سرشار از قدر دانی به هیکل پر پشم وکله دراز وپوزه ی پهن بوزینه نگاه کردو انجیر را قاپید.

بوزینه که هنوز لاک پشت را ندیده بود از صدای برخورد انجیر با آب خوشش آمده بود باز این کار را تکرار کرد وهر بار لاک پشت داخل آب می رفت و انجیر را می قاپید وبا لذت می خورد.

لاک پشت که چند روزی بود که غذا نخورده بود با خوردن انجیرها حسابی سیر شد از رود خانه بیرون آمد وبرای قدر دانی پای درخت انجیر رفت سرش را بلند کردوبا صدای رسا گفت :

سلام دوست ناشناس !از این که برای من انجیر ریختی ومرا سیر کردی از تو متشکرم!

 

big smileyمنتظر بقیه ی داستان در پست بعدی باشید. big smiley




تاریخ : سه شنبه 92/5/15 | 5:18 صبح | نویسنده : روحانی | نظر

  • بوم اف
  • گردشگری
  • کارت شارژ همراه اول
  •